گاهی عمرتلف میشود
به پایه یک احساس...
گاهی احساس تلف میشود
به پایه عمر
وچه عذابی میکشد
کسه که هم عمرش تلف میشود
هم احساسش ...
روز های سختی رو میگذزونم!
وقتی که نیستی همه چیز تنگ
میشود
نفسم
دنیای-م
دلم-!
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ !
ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ به ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
آرام بگیر دلم
تنگ نشو برایش...
مگه نشنیدی جمله آخرش را.......
چیزی بین مان نبود.....:
دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیرهی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را میسازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمیپیوندد.
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.
دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
عشق با شناسنامه بیارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانهی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.
عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونهای دیگر میبیند.
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بیانتها و مطلق.
عشق همواره با شکآلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.
از عشق هرچه بیشتر مینوشیم، سیراب تر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر میپاید کهنه تر میشود و دوست داشتن نوتر.
دکتر علی شریعتی
من همونم که همیشه غم و غصهم بیشماره
اونی که تنهاترینه، حتا سایه هم نداره
این منم که خوبیامو کسی هرگز نشناخته
اون که در راه رفاقت همهی هستیشو باخته
هر رفیق راهی با من دو سه روزی همسفر بود
ادعای هر رفاقت واسه من چه زودگذر بود
هر کی با زمزمهی عشق دو سه روزی عاشقم شد
عشق اون باعث زجر همهی دقایقم شد
اون که عاشق بود و عمری از جدا شدن میترسید
همهی هراس و ترسش به دروغش نمیارزید
چه اثر از این صداقت، چه ثمر از این نجابت
وقتی قد سر سوزن به وفا نکردیم عادت
هر چه دلم را خالی می کنم باز هم پر می شود از تو ،
چه برکتی دارد دوست داشتنت....
ﻣﯽ ﺗﺮﺳـــ ــمـ ﺍﺯ ﺭﻭﺯیـ ﮐـــــهـ ,
ﺑﭽّــــ ـــــــــ ـــمـ ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳـــــهـ : بـ ــابــ ـــﺎ ﺟــــ ـﻮﻭنـ ﻋﺎﺷـــ ـــــ ــــــﻖ ﮐـــ ــیـ ﺑـــــﻮﺩیـ ؟!! ﻭ ﻣــــ ـﻦ ﺍﺳــ ـــﻢ ﮐﺴـــ ــــــــــــ ــــــــــ ــــﯽ ﺭﻭ ﺑﮕـــــمـ ... ﮐــــ ـهـ مــ ــادﺭشـ ﻧﯿﺴـــــــ ـــــــــ ــــــــﺖ ....................!
دیــوانـــه ام مــی کــنــد
فــکــر ایــنــکـــه
زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد
لـطـفــا …
تــا زنـده ام بـــــــمان
آنــــکهــــــــــ میــ رود فقط می رود...
ولیـــــــ آنکه می ماند درد می کشد...
غصه می خورد...
بغض می کند..
، اشک می ریزد...
و تمام اینهــــــــــا روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
آریـــــــــــــــ ، اینـــــــ اســـــــــــت خاصیــــــــــــت ♥♥عشق♥♥ یک طرفه …
هَمانــ کهــ بودنَشــ برایــِـ زندِگیــم بــَهانهــ بــود
هَمانــ کهــ لَمسـِـ بودنَشــ دَرونـِـ اینــ قَفَســ امیــد بــود وَ اشتــیاقـ
هَمانــ کـهــ بودَنمــ کــِنــار او سَــرابــ بــود و ارزو
شَبــیـ دِگَـــر دِلَــشـ بهــ حالـِـ مَنــ ســوختـــ
وَ گریهــ هـایــ مَنــ بـَـرایــ او بَهــانهــ ایــ بَرایــ خَنــدهــ بــود.
و پَنـجـرهــ....
هَمــان دَلــیـلــِ بــودَنــ غُــروبــ
دِگَـــر بـَـرایــ مَنــ نَبــود.
وَ اینــ هَمـیشهــ سَــرد، اینــ یَخیــ مـَـرا بهــ دَستــِ بــآد دآد
وَ ایـنـ شِکَســتَــنــی مَــرا شِکَــستــ وَ رَفتـــ..
بهــ یــآد او هَنــوز هَـــمــ تـَــمامــِ لَحظِـهــ هــآ قَــشَنگــ و نــآبــ میــشَــود
دخــتری را
که تـار مـويی بيـرون روسـری دارد
يا سـيگاری به دست
يا دست عاشقی در دست؟؟؟
ولی مـن
هـرزه تـو را می خوانم
کـه هـر سخن بی اساسی
با ذهـن ات همـبسـتر می شود
و افکــاری اين چنين
حـرام زاده
در دامـنـت می پـرورانـد
آن کس که میگفت دوستم داره، عاشقی نبود که به شوق من آمده باشه، رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه میرفت، صدای خش خش برگها همان وازی بود که من گمان میکردم میگوید: دوستت دارم
فقط موج های دریا هستند که عاشقند، آره فقط اونا هستند، با اینکه میدونند وقتی برسند به ساحل میمیرند، بازم بیقرار رسیدنند
به تو حسودیم میشه!چون قلبم به جای اینکه اول براخودم بتپه برای تو میتپه
عشق را ازماهی بیاموز که چه بی پایان آب را از بوسه های بی پاسخ میکند
سلام میکنم به باغچه ای که خاکش منم و گلش تویی و خارش هر چی بی وفاست
.
وفا داری را باید از نیلوفر آموخت، دور هر شاخه ای که می پیچه تا آخر عمرش در آغوشش میگیره
آدما وقتی از هم دورند اس ام اس میفرستند، من برای تو که تو دلمی چی بفرستم؟
مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا
این ها آرزوهای من برای توست
.
سوژه بدین گریه کنم، اشکمو زودی ول کنم، با سختی غصه و غم یکمی دل دل کنم
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست... رواست که چنین بی حساب دل ببری...؟!
.
روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد ، تا همیشه بگویم همین دیروز بود
هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است....!ا
.
.
دستم نمی رسد به این آسمان اما دست تو را که می گیرم
انگار چند ستاره در مشتم پنهان کرده ام
راه عاشقی
…
اگر می خواهی عاشق شوی قلب را آماده حرفهای صادقانه کن…
اگر می خواهی عاشق شوی با اراده کامل به عشقت بگو که دوستش داری…
اگر می خواهی این عشقت برای همیشه پایدار بماند دروغ و نیرنگی را از صحنه عاشقی ات پاک کن…
اگر می خواهی به عشقت برسی احساسات را از وجودت دور نگه دار و سعی کن از ته دلت عاشق شوی…
اگر می خواهی عاشق شوی بیا و تا آخر راه عاشق باش…
با صداقت با یکرنگی با یکدلی…
بیا و برای رسیدن به عشقت با سرنوشت مبارزه کن با سختی ها مقابله کن…
اگر می خواهی به عشقت برسی درد و دلهایت را صادقانه به عشقت بگو…
به ظاهر نگو که دوستش داری از تمام وجودت بگو که دوستش داری… نیازی به فریاد نیست از ته دلت بگو عاشقی…
اگر می خواهی عشقت پاک و مقدس بماند بی ریا عاشق شو…
نیازی به ابراز احساسات با کلمه های احساسی نیست…
تنها باید نسبت به عشقت و دوست داشتنت پایدار باشی تا بتوانی به آنچه که می خواهی برسی…
تنها از ته دل عاشق باش…!!!
هیچ شکی نیست
که ماهر ترین دزد دنیا منم ,
نمیدانی
چقدر دزدکی تو را دیدم و نفهمیدی
میـدونی بن بسـتــــــ زنـدگی کـجـاست ؟؟؟
جــایــی کـه ...
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن
ساده می خندی
و دل من
سخت زیر و رو می شود...
مجازاتش پای خودم
دلم
آغوش ممنوع تو را می خواهد!
گاهی دلم
برای زمانی که نمیشناختمت
تنگ میشود...!
.
.
دلم قصه ای عاشقانه میخواهدکه تاآخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید !
لحظه های با تو بودن
از عمرم حساب نمی شوند
از آخرتم حساب می شوند ، از بهشت
جـهـنمـے ڪـﮧ مـטּ مـے روم
شعلـــﮧ اے بَـرآےِ آتَــش زבטּ خیــآلت ندآرב
جهـنمـے ڪـﮧ مـטּ مـــے روم
حتـے آن قدر گـرم نیـسـت ڪـﮧ یخِ خــآطره اَت رآ آب ڪـنــב
جهـنمـے ڪـﮧ مــטּ مـــے روم
فـقط جهـنـم اَســـت
جـــآیـــے ڪـﮧ تـــو آלּ جـــآ نیـــســتـــے
قلبم درد میکنه, تشخیص دکترا جراحیه...
چطور میتونم خونه ی تو رو بدم زیر تیغ جراحی؟!
اینجا تنها جاییه که تو هنوز توشی بعد گذشت این همه سال...
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های بارون پاکه ..
می پوشانم
دلتنگی ام را
با بستری از خاطرات
اما باز کسی در دلم ،
" تـــــــــــــو "
را فریاد می زند....
اینجــآ ایستاده اَمـ
بـِ امید اینکــِ از این راه بیایے
وَ ـمَن چشمـ روشنے بگیرمـ !
امـــآ
از یاد برده اَمـ که تـــو همیشه خودتــ را
بــِ آن راه مے زنے
گاهی
که دلم از زندگی سیر میشه
دلم میخواد
تا سقف آسمون پرواز کنم
و
روش دراز بکشم !!!
.
.
.
مثل ماهیِ حوضمون
که چند روزه
روی آب دراز کشیده . . .
همه هست آرزویم ، که ببینم از تو رویی
چه رسد که من هم برسم به آرزویی . . .
.
.
ای کاش …… این جای خالی را تو برام پر کنی . . .
.
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی است . . .
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست
واقعیت است جاذبه تو
از بس جذابی می خواهم تو را به نیوتن ثابت کنم
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را
گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 1135
بازدید ماه : 2253
بازدید کل : 342160
تعداد مطالب : 1032
تعداد نظرات : 253
تعداد آنلاین : 1